خانه مادر 2 شهید مبارکه‌ای که مدرسه شد

به خانه مادری دریادل از دیار مبارکه رفتم، مادری که نه‌تنها زینب گونه دو فرزند دلبندش را هدیه انقلاب کرده و دم برنیاورده بود بلکه سخاوت و بزرگی را به حد کمال رسانده و خانه خود را نیز برای ادامه نام یاد و راه شهدا به آموزش و پرورش اهدا کرد.

خانه مادر 2 شهید مبارکه‌ای که مدرسه شد

به گزارش باران تئاتر از اصفهان، به خانه مادری دریادل از دیار مبارکه رفتم، مادری که نه‌تنها زینب گونه دو فرزند دلبندش را هدیه انقلاب کرده و دم برنیاورده بود بلکه سخاوت و بزرگی را به حد کمال رسانده و خانه خود را نیز برای ادامه نام یاد و راه شهدا به آموزش و پرورش اهدا کرده بود. وی را این‌گونه معرفی کرد: «نصرت سلیمانی همسر حاج مرتضی یزدان متولد و ساکن مبارکه هستم» از مادر شهیدان یزدان درباره جگرگوشه‌هایی که هدیه انقلاب کرده بود پرسیدم او همان‌طور که اشک در چشمانش حلقه‌زده بود پاسخ داد: «آقا محمد که فرزند اولم بود در سال ۱۳۴۱ به دنیا آمد برایش آرزوها داشتم می‌دانید که یک مادر چقدر آرزوی خوشبختی فرزندانش به‌خصوص فرزند اولش را دارد و آقا مهدی که فرزند پنجمم بود و در سال ۱۳۴۷ به دنیا آمد زمانی که جنگ شد هر دو به خواست و تشخیص خودشان و برای اجرای فرمان امام راحل راهی جبهه شدند.» همه فرزندانم خوب هستند اما گویا این دو با بقیه فرق می‌کردند درباره ویژگی‌های اخلاقی آن دو بزرگوار پرسیدم، حاج‌خانم با اشک‌هایی که بر گونه‌اش روان بود این‌چنین برایم گفت: «همه فرزندانم خوب هستند اما گویا این دو با بقیه فرق می‌کردند، هرچه از خوبی‌شان بگویم کم گفته‌ام، از نظر اخلاقی بی‌نظیر بودند، همیشه همراه من و همسرم بودند و با احترام با ما رفتار می‌کردند چون وضع مالی خوبی نداشتیم آقا محمدعلی کارگری می‌کرد و با این کار کمک‌خرج خانواده بود و آقا مهدی هم به دانش‌سرا می‌رفت و هر مقدار پولی که به او می‌دادند را بدون اینکه من بفهمم در کیفم می‌گذاشت و می‌گفت پیش شما باشد بهتر است.» وقت نماز فرارسید و از حاج‌خانم پرسیدم از چند سالگی شروع به خواندن نماز کردند که پاسخ داد: «هر دو از کودکی قبل از رسیدن به سن تکلیف نماز می‌خواندند و روزه می‌گرفتند و خواهر و برادران خود را نیز به این کار تشویق می‌کردند و زمانی که اطرافیان به آنها می‌گفتند لب‌هایتان خشک شده است کمی آب بخورید می‌گفتند گناه است و خودشان دوست داشتند روزه بگیرند، همیشه نمازشان اول وقت بود زمانی هم که روزه بودند اول نماز می‌خواندند و بعد روزه‌شان را باز می‌کردند.» از او پرسیدم، چه سنی به شهادت رسیدند؟ پاسخ داد: «هر دو ۲۰ساله بودند که شهید شدند آقا محمدعلی اوایل جنگ در سال ۱۳۶۱ و آقا مهدی اواخر جنگ و در سال ۱۳۶۷ به شهادت رسید.» از مادر شهیدان یزدان خواستم خاطره‌ای از دو فرزندشان تعریف کنند که گفتند زمان زایمان دختر اولم بود چون در خانه نان نداشتیم و پدرش نان بیرون از منزل را نمی‌خورد و من هم در خانه نبودم تا نان بپزم و از دختر اولم پرستاری می‌کردم آقا مهدی تصمیم گرفته بود نان بپزد؛ به دستانش گفته بود شما از دستان مادرم عزیزتر نیستید اشکالی ندارد اگر دستانم بسوزد و هر طور هست باید بتوانم نان بپزم و به پدر و مادرم کمک کنم وقتی به خانه برگشتم در کمال تعجب متوجه شدم که فرزندم آقا مهدی خودش نان پخته است و این کار سخت نشان از قلب رئوفش داشت. وی ادامه داد: «اما آقا محمدعلی زمانی که به دنیا آمد بسیار ضعیف بود و جثه ریز و وزن کمی داشت به‌طوری‌که دکتر می‌گفت این بچه زنده نمی‌ماند، بسیار ناراحت بودم، پدرش قرآن را باز کرد و به من گفت این بچه به ثمر می‌رسد و خدا را شکر همین هم شد» حاج‌خانم گفت: «فرزندانم به‌سختی بزرگ شدند، چندین بار تصادف کردند و از تمام این اتفاقات جان سالم به در بردند چون خدا آنها را برای خودش می‌خواست و نهایتاً با شهادت نزد خدا رفتند.» قبل از شهادت هر دو شهید از طریق خواب متوجه شهادتشان شدم پرسیدم، مادر جان خبر شهادت آن دو بزرگوار چگونه به شما رسید؟ پاسخ داد: «قبل از شهادت هر دو شهید از طریق خواب متوجه شهادتشان شدم، قبل از شهادت آقا محمدعلی خواب دیدم خانمی نقاب‌زده وارد خانه‌ام شد و دو چادر مشکی به من داد، به او گفتم اما شوهر من دوست ندارد چادر مشکی بپوشم خانمی که نقاب‌زده بود گفت بگیر نیازت می‌شود و قبل از شهادت آقا مهدی هم خواب دیدم کسی آمده تا مهدی را سر ببرد و ابراز ناراحتی کردم و گفتم چه می‌کنی گفت مگر نمی‌خواهی قربانی بدهی؟!» دانش‌آموزان ادامه‌دهنده راه شهدا باشند و نگذارند خون شهدا پایمال شود درباره تصمیم بزرگ او یعنی اهدای خانه‌اش به آموزش و پرورش برای ساخت مدرسه رسیدم، او انگیزه اصلی‌اش را زنده نگه‌داشتن نام و راه شهدا می‌دانست و از مشوق‌های اصلی در این مسیر ابتدا لطف خدا و بعد خواست قلبی خودش و همراهی خوب فرزندانش را نام برد و از دانش‌آموزانی که قرار است در این مدرسه تحصیل کنند انتظار دارد که ادامه‌دهنده راه شهدا باشند و نگذارند خون شهدا پایمال شود و با خوب درس‌خواندن به جامعه خدمت کنند؛ تأکید داشتند که هرچه زودتر مدرسه ساخته شود و ایشان شاهد حضور پرشور دانش‌آموزان خوب و معلمان شایسته در این مدرسه باشند. آقای هاشمی مسؤول مجمع خیران مبارکه جناب در زمینه منزل اهدایی مادر شهیدان یزدان می‌گوید: در سال ۱۳۹۷ حاجیه‌خانم و همسرش خانة خود را که ۲۰۷ متر زمین با ۲۵۶ متر زیربنا در دوطبقه به مجمع خیران مبارکه صلح کردند و قرار شد با پول فروش این خانه مدرسه‌ای به نام شاهد شهدای یزدان احداث شود؛ پیگیری‌های لازم برای این کار انجام شد و کلنگ آموزشگاه شاهد شهدای یزدان در تاریخ ۵ /۹ /۱۴۰۲ در شهر مبارکه به زمین زده شد. پایان پیام/۳۸۱۳/ع